گرامر درس دوازده interchange
Unit 12 What's the matter?
have + noun ; feel + adjective
تعریف اسم (noun) : کلمه ای است که برای نامیدن اشخاص یا اشیاء و غیره بکار می رود
have +اسم
برای مثال
I have a book
من یک کتاب دارم
I have a headache
من سر درد دارم
I have the flu
من انفلوانزا دارم
تعریف صفت
یعنی ویژگی که به چیزی نسبت داده می شود
feel + صفت
برای مثال
I feel better
من احساس خوبی دارم
I feel sick
من احساس مریضی می کنم
adjective
+
fine (well)
خوب
happy
شادی
good (better)
خوب
great
خوب
terrific
فوق العاده
-
sick
مریض
sad
ناراحت
bad
بد
awful
بد
terible
بد جوری
conversation
how do you feel today?
حالت امروز چطوریه؟
I feel fine
احساس خوبی دارم
what about you?
شما چطور؟
I miss iran
من ایران را ترک کردم
I feel a little homesick
من یکم احساس دلتنگی می کنم
I think I can help you
فکر می کنم می توانم به شما کمک کنم
lets have lunch at that new iranian restaurant
با هم نهار را در رستوران جدید ایرانی بخوریم
that's great idea
فکر خوبی هست
I feel better already
من احساس خوبی پیدا کردم
what' wrong?
مشکل چیه؟
do you have a cold?
آیا شما سرما خورده اید؟
no, I do'nt
نخیر
yes , I have an earache
بله گوشم درد می کند
that's too bad
آن بد هست
I'm sorry to hear that
از شنیدن آن ناراحت شدم
I hope you feel better soon
امیدوارم زود خوب بشوید
I'm exhausted
من خیلی خستم
why are you so tired?
شما چرا خسته هستید؟
I just can't sleep at night
من فقط نی توانم شب بخوابم
I am going to give you some pills
من تعدادی قرص خواهم داد به شما
take one pill every night after dinner
هر شب یک قرص بعد از شام بخورید
don't drink coffee, tea
چای و قهوه نخورید
don't work too hard
کار سخت زیاد انجام ندهید
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.